«ایستادن یا افتادن؟»؛ آزمون بزرگ مدیرکل جدید آموزش‌وپرورش ایلام
  • ۱۴۰۴-۰۳-۱۰ ساعت: 11:18
  • شناسه : 1122
    5
    گروه‌های فشار از راه رسیده‌اند، فرهنگیان چشم‌انتظارند؛ آیا مدیر جدید راه استقلال را برمی‌گزیند یا در بازی قدرت ذوب خواهد شد؟ در ایلام، جایی که آموزش‌وپرورش همواره قربانی سهم‌خواهی‌های سیاسی و مصلحت‌اندیشی‌های پشت‌پرده بوده، مدیرکل جدید در برابر انتخابی سرنوشت‌ساز قرار دارد: ایستادن بر اصول و اصلاح مسیر، یا افتادن در دامی تکراری از فشارها، معاملات و چرخش‌های سیاسی. فرهنگیان، خانواده‌ها و وجدان عمومی، نظاره‌گر این دو راهی‌اند؛ آیا او صدای معلمان را خواهد شنید، یا زمزمه‌ی سهم‌خواهان را ترجیح خواهد داد؟

    ایلام معلم/مدیرکل جدید آموزش‌وپرورش استان ایلام در شرایطی سکان هدایت این نهاد حیاتی را در دست گرفته که سایه‌ی سنگین انتظارات عمومی، مطالبات فرهنگیان، و البته فشارهای پیدا و پنهان گروه‌های سهم‌خواه، بیش از هر زمان دیگری بر این مسئولیت خطیر سنگینی می‌کند. آموزش‌وپرورش، به‌ویژه در استان‌هایی همچون ایلام که درگیر محرومیت‌های تاریخی، ضعف زیرساخت‌ها و مشکلات انباشته‌شده‌اند، نه صرفاً یک نهاد اداری، بلکه قلب تپنده‌ی توسعه‌ی پایدار و موتور محرکه‌ی تحول اجتماعی است. با این حال، در سال‌های گذشته، جایگاه این نهاد بارها و بارها قربانی مصلحت‌اندیشی‌های سیاسی، دخالت‌های ناروای گروه‌های فشار و چرخش‌های بی‌پایه مدیریتی شده است. حالا همه نگاه‌ها به مدیری دوخته شده که باید بین دو راه یکی را برگزیند: یا در برابر سهم‌خواهی‌ها بایستد و راه دشوار اما درست را در پیش گیرد، یا همچون بسیاری از اسلافش، به ابزاری در زمین بازی سیاست‌بازان و منفعت‌طلبان تبدیل شود.

    اگر مدیرکل جدید بخواهد در این میدان نابرابر دوام بیاورد، شرط نخست آن حفظ استقلال مدیریتی‌اش است. این استقلال، نه شعاری تزئینی، بلکه سنگ‌بنای هر تصمیم در حوزه تعلیم و تربیت است. اگر از همین ابتدا مرز خود را با دخالت‌های بیرونی مشخص نکند، در ادامه چاره‌ای جز تسلیم در برابر خواسته‌های غیرقانونی، انتصاب‌های سفارشی و عقب‌نشینی‌های اخلاقی نخواهد داشت. هیچ مدیری، حتی با نیت خیر، نمی‌تواند از دل معامله با قدرت، خروجی سالم برای آموزش بیرون بکشد. آموزش‌وپرورش میدان چانه‌زنی جناح‌ها، طایفه‌ها و صاحبان نفوذ نیست، بلکه بستری است برای تحقق عدالت آموزشی، و این عدالت، بدون شایسته‌سالاری و شفافیت، به رؤیایی دوردست بدل خواهد شد.

    هرگونه انتصاب، جابه‌جایی یا تصمیم کلیدی در این مجموعه باید بر مبنای شایستگی، تخصص و کارنامه حرفه‌ای افراد صورت گیرد. اگر قرار باشد مسئولیت‌ها میان افراد بر اساس نزدیکی به فلان جریان سیاسی، سفارش فلان مقام یا خوشایند برخی دیگر تقسیم شود، نتیجه‌ای جز گسترش ناکارآمدی، بی‌انگیزگی و تضعیف روحیه در میان فرهنگیان نخواهد داشت. مدیرکل باید به‌صراحت اعلام کند که سهم‌خواهی در این اداره جایی ندارد، و با قدرت در برابر هر تلاشی برای تحمیل گزینه‌ای خاص ایستادگی کند، حتی اگر بهای آن اعمال فشارهای سیاسی باشد.

    از سوی دیگر، او باید پیوندی واقعی و بدون واسطه با بدنه آموزش‌وپرورش برقرار کند. فرهنگیان نه سیاهی‌لشکر جلسات اداری‌اند و نه ابزار تزئینی گزارش‌های ماهانه. صدای آنان باید شنیده شود، نه در جلسات فرمایشی و سخنرانی‌های از پیش نوشته‌شده، بلکه در فضایی آزاد و بی‌واسطه. سامانه‌ای واقعی برای دریافت و پیگیری نظرات و شکایات معلمان، و نشست‌هایی منظم با نمایندگان فرهنگیان مناطق مختلف، می‌تواند نخستین گام در این مسیر باشد. احترام به معلم، در رفتار با او آغاز می‌شود، نه در شعارهای تبلیغاتی.

    اما آن‌چه بیش از همه خطرناک است، تکرار اشتباهات گذشته است؛ یعنی تبدیل شدن به مدیری که برای در امان ماندن، باج می‌دهد. گروه‌هایی در استان وجود دارند که سال‌هاست با پوشش‌های گوناگون -،گاهی سیاسی، گاهی قومی – و … به دنبال تثبیت منافع خود در ساختار ادارات هستند. این گروه‌ها، اگر احساس کنند مدیری انعطاف‌پذیر است، آرام آرام دام خود را پهن کرده و سهم خود را مطالبه می‌کنند. از پست مدیریتی گرفته تا پروژه‌های عمرانی و بودجه‌ای، همه‌چیز را به “حق طبیعی خود” بدل می‌کنند و اگر با مقاومت روبه‌رو شوند، دست به تخریب، تهدید یا سیاه‌نمایی می‌زنند.

    مدیرکل جدید نباید در دام «توازن سیاسی» بیفتد. توازن به معنای تقسیم صندلی‌ها بین جناح‌ها نیست. این کار خیانتی است به آموزش. او باید بایستد و به هرکس که سهم می‌خواهد، این پیام را بدهد که صندلی‌ها بر اساس شایستگی توزیع می‌شوند، نه بر مبنای ارتباطات و نفوذ. نباید از تخریب برخی ها بترسد؛ این ها سال‌هاست با ابزارهای مختلف به دنبال معامله و فشار هستند و هر مدیری که بخواهد مستقل عمل کند، طعمه‌ی آنان خواهد شد. تنها راه مواجهه با آن‌ها، شفافیت و ایستادگی است.

    سکوت در برابر تبعیض، فساد و ناکارآمدی هم از خط قرمزهایی است که مدیرکل نباید از آن عبور کند. برای اصلاح، باید دردها را گفت، نه اینکه آن‌ها را پشت لبخندهای جلسه‌ای پنهان کرد. اگر مدیری متخلف است، باید با او برخورد شود، نه آنکه با چند تماس و سفارش ماجرا حل‌وفصل شود. این سکوت‌هاست که ریشه‌ی بی‌عدالتی و تضعیف اعتماد عمومی را می‌سازد.

    و در نهایت، مدیرکل نباید اسیر پروژه‌زدگی و آمارسازی شود. او باید به‌جای پر کردن جدول‌های بی‌خاصیت عملکرد، به سراغ ریشه‌ها برود. توسعه آموزشی با عدد و آمار ساختگی اتفاق نمی‌افتد. باید کیفیت را دید، صدای معلم را شنید، چهره‌ی دانش‌آموز را شناخت و درک کرد که تحولات واقعی، در عمق کلاس‌های درس و رفتار روزمره اتفاق می‌افتد، نه در بولتن‌های رسمی.

    مدیرکل آموزش‌وپرورش استان ایلام، اکنون در نقطه‌ای ایستاده که هر تصمیمش، مسیری را خواهد ساخت؛ یا در مسیری گام می‌نهد که به نام مدیری مستقل، باوجدان و مردمی در حافظه فرهنگیان ثبت می‌شود، یا همچون بسیاری دیگر، به‌عنوان مدیری که تن به فشارها داد و صندلی را بر اصول ترجیح داد، به فراموشی سپرده خواهد شد. راه دشوار است، اما ممکن. شرطش ایستادگی‌ست. و این ایستادگی، در ایلام امروز، ارزشمندتر از هر پروژه و آمار و تقدیرنامه‌ای است که در قاب‌ها می‌نشیند اما در دل‌ها جا نمی‌گیرد.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.