سیدآرمین حسینی؛در جنوب ایران، جایی میان ساحلهای پرغرور بوشهر و بندرعباس تا مرزهای آبی کیش و چابهار، دریا آرام گرفته؛ اما این آرامش تنها ظاهر ماجراست. خلیج فارس، در ژرفای خود، تاریخ میجوشاند. هزاران سال است که این نام، در سنگنوشتهها، نقشهها و خاطره جمعی ملت ایران جاری است؛ نامی که نه با امضا و کنوانسیون، که با خون و فرهنگ و ایستادگی یک ملت، ماندگار شده است.
در طول قرون، دریانوردان، تاجران، و استعمارگران بسیار از این آبها گذشتند. برخی رفتند، برخی ماندند، و برخی کوشیدند نامی دیگر بر این دریا بنهند. اما آنچه باقی ماند، خلیج فارس بود؛ همان نامی که بر زبان ایرانیان، در دل اسناد بینالمللی، و حتی در حافظه تاریخنگاران جهان جاودانه شده است.
خلیج فارس به تأیید کسی نیاز ندارد. نه امروز، نه دیروز، و نه هیچگاه در آینده. این نام، سندی زنده از حضور پیوسته ایرانیان در جغرافیای جنوب است. اسناد یونانی، عربی، اروپایی و ایرانی، همه و همه گواهاند بر آنکه این پهنهی آبی، همواره «فارس» بوده و خواهد ماند. آنچه دیگران انکار میکنند، بیشتر از آنکه واقعیتی را تغییر دهد، حقیقتی درونی را درباره هویت خودشان افشا میکند.
اما خلیج فارس، فقط یک نام نیست. این دریا، جریان زندگیست. سالهاست که مردم جنوب با آن زندگی کردهاند، ماهی گرفتهاند، تجارت کردهاند و فرهنگ ساختهاند. بندرهای پرجنبوجوش، گویشهای محلی، نغمههای جنوبی، و حتی نمک دریا، همگی بخشی از این هویت دریاییاند.
روز ملی خلیج فارس، فرصتی است تا فراتر از شعارها، یادمان نرود که این نام، بخشی از خون ماست. همانگونه که پرچم و سرود ملی را پاس میداریم، باید نام خلیج فارس را نیز چون ودیعهای مقدس از نیاکانمان نگاه داریم. فرزندان ما باید بدانند که این خلیج، بخشی از خانهی آنهاست، نه واژهای قابل چانهزنی.
خلیج فارس، هم نشانی از گذشته است، هم تضمینی برای آینده. تا ایران هست، این خلیج، «فارس» خواهد ماند؛ با یا بیتوافق دیگران، با یا بیاعتراف جهانیان. چرا که نامها را تاریخ ماندگار میکند، نه تبلیغات.
ثبت دیدگاه