نه خاک، که تفکر خاک‌خورده مشکل ماست
  • ۱۴۰۴-۰۲-۱۵ ساعت: 20:50
  • شناسه : 938
    1
    یادداشت؛ گردوخاک واقعی، نه در هوا، که در ذهن‌هایی‌ست که هنوز نمی‌خواهند بپذیرند استانداردهای امروز، دیگر آن استانداردهای دهه‌های گذشته نیست. وقتی تمام دنیا به سمت کار غیرحضوری، خدمات دیجیتال، سلامت‌محور و منابع انسانیِ پایدار می‌رود، ما هنوز درگیر این سؤال هستیم که چرا یک کارمند از وضعیت بحرانی هوا گلایه دارد؟

    سیدآرمین حسینی؛سال‌هاست که مردم استان‌های غربی و جنوب‌غربی، هر روز صبح را با بوی خاک و طعم بی‌برنامگی شروع می‌کنند. هوا آلوده، خیابان‌ها نیمه‌جان، مدارس دودگرفته و ادارات منتظر یک تصمیم؛ تصمیمی که ساعت پنج صبح باید از ستاد مدیریت بحران برسد — ستادی که گاه بیشتر از آنکه بحران را مدیریت کند، خود بدل به بخشی از بحران شده است.

    تصمیم‌گیری‌های دقیقه نودی، اعلام‌های قطره‌چکانی، تعطیلی‌هایی که گاه دیر ابلاغ می‌شوند یا اصلاً اعلام نمی‌شوند، کار را برای همه دشوار کرده؛ هم برای مردم، هم برای کارمندانی که بار اجرایی کشور را بر دوش می‌کشند.عجیب نیست که برخی همچنان با ادبیات دهه شصت و مقایسه‌های فسیل‌شده، از مردم می‌خواهند «تحمل» کنند.از یاد برده‌اند که آن روزها نه سازمان بهداشت جهانی بود، نه شاخص آلودگی هوا، نه دولت الکترونیکی، نه آگاهی عمومی.

    امروز اما، ما از آن خاک گذشته‌ایم. ما داده داریم، اپلیکیشن داریم، هشدار داریم، شاخص لحظه‌ای داریم و مردم تحصیل‌کرده‌ای که می‌فهمند آلودگی ۵۰۰ یعنی خطر برای جان کودک، زن باردار، پیرمرد دیابتی و هر انسان دیگری که باید نفس بکشد.در چنین شرایطی، به جای پاسخگویی درباره ضعف زیرساخت‌ها، نبود ماسک رایگان، ناتوانی در مقابله با منشأ گردوخاک، یا بی‌تدبیری در اعلام به‌موقع تعطیلی، عده‌ای راحت‌ترین راه را انتخاب کرده‌اند: حمله به کارمند، به معلم، به کارشناس اداره‌ای که اگر امروز هم سر کار نیاید، زمین از چرخش باز نمی‌ماند اما چرخ خدمت قطعاً خواهد ایستاد.گردوخاک واقعی، نه در هوا، که در ذهن‌هایی‌ست که هنوز نمی‌خواهند بپذیرند استانداردهای امروز، دیگر آن استانداردهای دهه‌های گذشته نیست. وقتی تمام دنیا به سمت کار غیرحضوری، خدمات دیجیتال، سلامت‌محور و منابع انسانیِ پایدار می‌رود، ما هنوز درگیر این سؤال هستیم که چرا یک کارمند از وضعیت بحرانی هوا گلایه دارد؟

    نه، مطالبه‌گری گناه نیست. این حق هر نیروی انسانی است که وقتی تهدید جانی بالای سرش است، از دستگاه متولی انتظار تصمیم عاقلانه و به‌موقع داشته باشد. و اتفاقاً فریاد کسی که خواستار تعطیلی در هوای خطرناک است، نه نشانه‌ی تنبلی، که نشانه‌ی آگاهی و مسئولیت‌پذیری‌ست.آنچه امروز باید زیر تیغ نقد برود، نه کارمند خسته، که سیستم تصمیم‌گیری خسته، فرسوده و کُند است. سیستم مدیریتی که هنوز نمی‌داند عصر «اعلام تعطیلی با بلندگوی مدرسه» گذشته. حالا باید با یک کلیک، با تحلیل داده، با پیش‌بینی ۷۲ ساعته، با اعلام هوشمند، بحران را پیش از آنکه به فاجعه برسد، کنترل کرد.آنچه مردم از مدیریت بحران می‌خواهند، نه لجاجت، که فهم زمانه است. و آنچه دیگر نمی‌توان تحمل کرد، پوشاندن ضعف‌ها پشت نقاب‌هایی همچون “فرار از کار”، “بهانه‌جویی” یا “شبکه‌های اجتماعی”.

    در روزگاری که یک شهر با شاخص آلودگی ۵۰۰ نفس می‌کشد، نجیب‌ترین نیرو آن کسی است که می‌گوید: «چرا تعطیل نمی‌کنید؟» نه آن‌که در پشت میز، چشم روی خفگی مردم ببندد و با افتخار بگوید: «ما کارمندهای مقاومی هستیم!»نجابت این نیست که در سکوت بمیرند؛ نجابت این است که در شرایط غیرانسانی، حق نفس کشیدن را مطالبه کنند.آلودگی هوا مثل تاخیر در حقوق نیست که با بخشنامه جبران شود؛ با یک اشتباه، یک بی‌تصمیمی، یک ساعت تأخیر در تعطیلی، جان از بین می‌رود، ریه آسیب می‌بیند، بچه‌ای تا آخر عمر با آسم بزرگ می‌شود.

    اما انگار بعضی‌ها در این استان به جای مدیریت بحران، مدیریت تصویر را بلدند. به جای تصمیم دقیق و به‌موقع، دنبال آنند که نکند کسی بگوید «اداره تعطیل شد»؛ چون در ذهنشان هنوز کارمند خوب، کارمند خاموش است.
    هنوز «تعطیلی» را به‌جای «حفاظت از سلامت» نوعی شکست مدیریتی می‌دانند.آنچه شکست است، تعطیلی نیست؛ آنچه شکست است، تکرار هرروزه‌ی گردوخاک بی‌پاسخ، بی‌برنامه و بی‌درمان است.ما در عصر دولت الکترونیکی‌ایم، در زمانه‌ای که خدمات حضوری روزبه‌روز کمتر می‌شود، در دورانی که سلامت روان و جسم کارمندان بخش مهمی از بهره‌وری تلقی می‌شود.

    آیا وقت آن نرسیده که نگاه‌مان را هم به‌روز کنیم؟ هنوز باید با شاخص ۴۵۰ بگوییم “بیایید سر کار چون در دهه هفتاد هم با برف و خاک می‌رفتیم مدرسه”؟

    نه، امروز دیگر آن روزها نیست.

    امروز، ‌مطالبه‌ی سلامت حق است. مقاومت بی‌منطق در شرایط بحرانی، لجاجت است نه تعهد.وقت آن رسیده که برخی مدیران، برخی رسانه‌ها و برخی صداهای ظاهراً دغدغه‌مند، به‌جای سرزنش مردمی که حق‌شان را می‌خواهند، کمی مسئولیت‌پذیرتر باشند.

    آن‌که امروز گرد و خاک را می‌بیند اما مسئولانه هشدار می‌دهد، آینده را نجات می‌دهد. و آن‌که امروز لب فرو می‌بندد و چشم می‌بندد، شاید آسوده کار کند، اما در حافظه‌ی مردم باقی خواهد ماند؛ نه با احترام، بلکه با پرسش: «چرا آن روز که باید، کاری نکرد؟»

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.