حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

پنجشنبه, ۴ اردیبهشت , ۱۴۰۴ Thursday, 24 April , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 91 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد اعضا : 1 تعداد دیدگاهها : 9×
نظام آموزشی بر شانه‌های خسته معلم ایستاده است
  • ۱۴۰۴-۰۱-۲۲ ساعت: 2:38
  • شناسه : 608
    2
    یادداشت؛ در پشت هر نظام آموزشی موفق، معلمی ایستاده که بار سنگین تربیت نسل آینده را بر دوش می‌کشد؛ اما وقتی این دوش از خستگی خم شده باشد، کل سیستم آموزشی به لرزه می‌افتد. امروز، بیش از هر زمان دیگری، رفاه معلمان نه‌تنها یک مطالبه صنفی، بلکه معیاری حیاتی برای سنجش کیفیت آموزش، عدالت اجتماعی و آینده‌نگری هر جامعه است. نادیده گرفتن نیازهای معلمان، یعنی چشم بستن بر ریشه‌های توسعه و واگذار کردن سرنوشت آموزش به فرسایش تدریجی.
    ارسال توسط : نویسنده : ایلام معلم
    پ
    پ

    نظام آموزشی بر شانه‌های خسته معلم ایستاده است. این جمله نه یک استعاره ادبی صرف، بلکه واقعیتی عمیق و ملموس از وضعیت امروز آموزش در بسیاری از کشورهاست. در جهانی که رقابت علمی، خلاقیت و توسعه پایدار به اولویت‌های اساسی دولت‌ها تبدیل شده، فراموش کردن معلم، یعنی نادیده گرفتن زیربنای اصلی این رقابت. معلمان صرفاً آموزش‌دهنده نیستند؛ آن‌ها معماران تربیت، حافظان اخلاق و سازندگان تمدن‌اند. اما این سازندگان تمدن، در بسیاری از نقاط جهان، به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه، با شرایطی به‌مراتب سخت‌تر از حد انتظار دست و پنجه نرم می‌کنند.

    داده‌های جهانی به‌روشنی نشان می‌دهند که کیفیت آموزش، رابطه‌ای مستقیم و غیرقابل انکار با وضعیت رفاهی و انگیزشی معلمان دارد. معلمی که درگیر مسائل ابتدایی معیشتی مانند تأمین اجاره خانه، هزینه درمان، تغذیه خانواده و حمل‌ونقل روزانه است، نمی‌تواند با تمرکز و خلاقیت در کلاس درس حاضر شود. در این شرایط، او ناگزیر از حضور فیزیکی بی‌روح خواهد بود، نه حضور فکری و تربیتی. بر اساس نظریه سلسله‌مراتب نیازهای مازلو، تا زمانی که نیازهای پایه‌ای فرد تأمین نشده باشند، نمی‌توان انتظار تحقق سطوح بالاتر انگیزشی همچون خودشکوفایی یا بهره‌وری خلاق داشت.

    کشورهایی که آموزش را جدی گرفته‌اند، معلمان خود را جدی گرفته‌اند. تجربه فنلاند، به‌عنوان یکی از موفق‌ترین الگوهای نظام آموزشی جهان، بیانگر این واقعیت است که کیفیت آموزش از مسیر کرامت و رفاه معلم می‌گذرد. در این کشور، معلمان از بالاترین سطح احترام اجتماعی برخوردارند، حقوق آن‌ها متناسب با سطح تخصص و تجربه تعیین می‌شود و فرصت‌های مستمر برای یادگیری، ارتقاء، مرخصی‌های هدفمند، بیمه‌های کامل و توازن کاری-زندگی در اختیارشان قرار دارد. نتیجه این سیاست، ایجاد محیطی پایدار، انگیزشی و حرفه‌ای برای معلمان و در پی آن، آموزش با کیفیت برای نسل آینده است.

    در سوی دیگر ماجرا، کشورهایی قرار دارند که آموزش را بر پایه فداکاری خاموش معلمان بنا کرده‌اند؛ فداکاری‌هایی که نه دیده می‌شود، نه جبران. در این کشورها، تأخیر در پرداخت حقوق، نبود بیمه درمانی، نبود تسهیلات مسکن، نداشتن امنیت شغلی و عدم تعریف مسیر شغلی مشخص، از جمله مشکلات رایج معلمان است. گزارش‌های بانک جهانی و سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) به وضوح نشان می‌دهد که در کشورهایی که وضعیت رفاهی معلمان نادیده گرفته شده، با افت شدید کیفیت آموزش، افزایش نرخ ترک شغل، افت انگیزه و پایین‌آمدن شاخص‌های یادگیری مواجه هستیم.

    در این میان، کره جنوبی نیز مثال قابل توجهی است. در این کشور، معلمان نه تنها حقوق بالاتر از میانگین درآمد ملی دریافت می‌کنند، بلکه سیستم پاداش عملکرد، امنیت شغلی بالا، فرصت‌های مطالعاتی و نظام تشویقی مؤثر، آن‌ها را به یکی از پایدارترین نیروهای کار تبدیل کرده است. جوانان بسیاری در کره جنوبی رؤیای معلم شدن دارند؛ نه صرفاً از سر علاقه، بلکه به‌دلیل جایگاه اجتماعی و کیفیت بالای زندگی که این حرفه برایشان فراهم می‌کند. این مقایسه‌ها نشان می‌دهد که سیاست‌گذاری‌های صحیح در حوزه معلمان، نه فقط یک انتخاب، بلکه الزام ساختاری برای هر نظام آموزشی کارآمد است.

    از منظر روان‌شناسی شغلی نیز، معلمان یکی از بالاترین سطوح فرسودگی شغلی را تجربه می‌کنند. فشارهای ناشی از کمبود منابع، ساعات کاری طولانی، عدم بازخورد مثبت، و ناتوانی در تغییر شرایط، منجر به بروز احساس بی‌معنایی، ناامیدی و انزوای تدریجی در آن‌ها می‌شود. اما در نقطه مقابل، معلمانی که از حمایت‌های مادی و معنوی برخوردارند، اعتمادبه‌نفس بالاتر، تعامل سازنده‌تر با دانش‌آموزان و خلاقیت بیشتری در طراحی آموزشی نشان می‌دهند. بنابراین، رفاه معلم فقط تأمین آسایش نیست، بلکه بسترسازی برای بروز استعدادهای تربیتی و علمی اوست.

    راهکارهای پیشنهادی برای ارتقاء وضعیت رفاه معلمان، باید فراتر از افزایش حقوق باشد. در گام نخست، دولت‌ها باید نظام پرداختی معلمان را متناسب با شرایط اقتصادی، نرخ تورم و سطح تخصص بازنگری کنند. تأمین بیمه‌های درمانی کامل، اختصاص مسکن سازمانی یا وام‌های کم‌بهره مسکن، تضمین امنیت شغلی، و طراحی مسیر رشد شغلی مشخص از جمله نیازهای اولویت‌دار است. از سوی دیگر، فراهم‌کردن بسترهای یادگیری مداوم، اعزام به دوره‌های تخصصی، امکان ارتقاء علمی و پاداش‌های انگیزشی بر اساس عملکرد، از الزامات غیرمادی اما حیاتی در تقویت انگیزه حرفه‌ای معلمان است.

    نباید فراموش کرد که معلمِ بی‌انگیزه، محصول سیاست‌های بی‌توجه است، نه فردی تنبل یا کم‌کار. جامعه‌ای که می‌خواهد به سمت توسعه و نوآوری حرکت کند، باید زیرساخت فکری این مسیر را تقویت کند و آن زیرساخت چیزی نیست جز نیروی انسانی توانمند، و در رأس آن معلمی که باانگیزه، متخصص و مورد احترام باشد. آن‌گاه می‌توان انتظار داشت که کلاس درس، فضایی زنده و الهام‌بخش شود؛ جایی که دانش‌آموز نه فقط درس، بلکه امید و انگیزه برای ساختن فردا را بیاموزد.

    در نهایت، باید پذیرفت که آموزش با فشار و اجبار پیش نمی‌رود. آموزش نیازمند اشتیاق، عشق و ثبات است. و این سه مؤلفه، زمانی در وجود معلم متبلور می‌شود که او احساس کند دیده می‌شود، ارزش دارد و آینده‌اش تضمین شده است. معلمی که دغدغه‌ی اجاره خانه، درمان فرزند، یا بی‌ثباتی شغلی را هر روز با خود به کلاس می‌برد، نمی‌تواند چراغ راه آینده نسل‌ها باشد. نظام آموزشی اگر قرار است بایستد، باید بداند که شانه‌های معلم تنها زمانی می‌توانند این بار را به دوش بکشند که از خستگی خم نشده باشند. در غیر این‌صورت، فروپاشی آموزش، نه در آینده، بلکه همین حالا در حال وقوع است.

     

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.