وضعیت عمومی آموزش و پرورش طی چهار سال آینده
علاوه بر تاثر نظام آموزش و پرورش از وضعیت عمومی کشور طی چهار سال آینده، مسائل و چالشهای مختص نظام آموزش و پرورش از جمله مسائل مرتبط با منابع مالی و انسانی، آشکار شدن بیش از پیش ناکارآمدی نظام آموزش و پرورش طی دوران کرونا و سرعت گرفتن ایجاد و توسعه روندهای نو در حوزه یادگیری که به شکل متراکمی در حال تحمیل تحولات عمیق در مفاهیم و بنیادهای نظام آموزشی هستند، آموزش و پرورش را در دورانی حساستر از همیشه قرار داده است.
مسائل و چالشهای مختص نظام آموزش و پرورش، آموزش و پرورش را در دورانی حساستر از همیشه قرار داده است.
درک اولویت آموزش و پرورش، انتخاب رویکرد صحیح به آموزش و پرورش و برگزیدن وزیر و سپس تیم مدیریتی و کارشناسی شایسته همراه با برنامهریزی تحولی معطوف به عمل در بازه 4 ساله از الزاماتی است که اگر توجه مناسبی به آن صورت گیرد نظام آموزش و پرورش را به نقطه جهش کشور طی دهههای آینده تبدیل خواهد کرد، و در غیر این صورت این زیست بوم را با دهها میلیون نفر مخاطب و ذینفع به پاشنه آشیل کشور طی سالهای پیش رو تبدیل خواهد کرد.
انتخاب رویکرد صحیح به آموزش و پرورش، نظام آموزش و پرورش را به نقطه جهش کشور طی دهههای آینده تبدیل خواهد کرد.
راهبردهای پیشنهادی
فارغ از مسائل محتوایی و جزییتر نظام آموزش و پرورش که در جای خود قابل اولویتدهی و بحث است، لازم است یک کلان راهبرد اصلی در سطح دولت و سه راهبرد مدیریتی همارز در سطح وزارت آموزش و پرورش دولت سیزدهم مدنظر قرار گیرد.
کلان راهبرد دولت در حوزه آموزش و پرورش باید دادن اولویت ویژه به امر تعلیم و تربیت و فراوزراتخانهای دیدن و پشتیبانی ویژه از آن باشد. این پشتیبانی شامل بازسازماندهی و راهبری همه فعالیتهای آموزشی و تربیتی دولتی با رویکردی کلگرا و یکپارچه، تامین منابع لازم برای تحول در نظام تعلیم و تربیت، اصلاح آییننامهها و تلاش برای اصلاح قوانین، و پشتیبانی قوی از شخص وزیر و محافظت از تصمیمات و برنامههای وزارت آموزش و پرورش در برابر تعارض منافع و فشارهای برونسازمانی است. بدون اتخاذ این راهبرد توسط دولت، حل چالشهای موجود و آینده نظام آموزش و پرورش کشور بسیار دشوار خواهد بود.
کلان راهبرد دولت در حوزه آموزش و پرورش باید دادن اولویت ویژه به امر تعلیم و تربیت و فراوزراتخانهای دیدن و پشتیبانی ویژه از آن باشد.
در سطح وزارتخانه لازم است سه راهبردی مدیریتی اصلی بهصورت موازی دنبال شود. این راهبردها مدیریتی هستند نه محتوایی و برنامهها و راهبردهای محتوایی پس از نصب وزیر ذیل این راهبردها تعریف خواهند شد. در ادامه به بیان این سه راهبرد میپردازیم:
در سطح وزارتخانه لازم است سه راهبردی مدیریتی اصلی بهصورت موازی دنبال شود.
راهبرد اول – حل مسائل مهم جاری و حفظ زیرساخت حاکمیتی آموزش و پرورش در وضعیت فعلی – یکی از وظایف اصلی و مهم وزیر آینده، اداره امور جاری آموزش و پرورش است. مسائل مهمی چون جذب و تربیت منابع انسانی، تامین و سازماندهی منابع مالی و فضا و تجهیزات و رسیدگی به عقبماندگی تحصیلی دوران کرونا از جمله مسائل مهمی است که ذیل این راهبرد باید مورد رسیدگی و حل قرار گیرد. وزیر منتخب برای اجرای موفق این راهبرد نیازمند شناخت زیستبوم آموزش و پرورش، داشتن اقتدار و هوشمندی مدیریتی، قدرت تعامل بالا و توانبهرهگیری از ظرفیتهای برونسازمانی است.
وزیر منتخب، نیازمند شناخت زیستبوم آموزش و پرورش، داشتن اقتدار و هوشمندی مدیریتی، قدرت تعامل بالا و توانبهرهگیری از ظرفیتهای برونسازمانی است.
راهبرد دوم – اجرای کامل تعدادی پروژه متوسط و بزرگ تحولی با الگوی مدیریت پروژه ماتریسی – اجرای پروژههای تحولی در بدنه آموزش و پرورش نیازمند ایجاد هماهنگی فرابخشی، داشتن نگاه تحولی و بهرهمندی از نعمت مدیران خلاق و جسور است. پیشنهاد میشود تعدادی پروژه تحولی با الگوی ماتریسی و مشارکت معاونتها و بخشهای مرتبط وزارتخانه تعریف شود. لازم است این پروژهها مدیر پروژه مستقل داشته باشند و نهایتا تا پایان دولت سیزدهم پایان یابند. هدفگذاری صحیح و ارزیابی نتایج از الزامات مهم اجرای موفق این راهبرد است. پیاده سازی این راهبردی نیازمند وزیری است که دارای فهم درست از پیچیدگیها سازمانی، جریانهای قدرت و تعارض منافع، دارای نگاه تحولخواه و سبک و تجربه موفق در تفویض کار باشد.
تعدادی پروژه تحولی با الگوی ماتریسی و مشارکت معاونتها و بخشهای مرتبط وزارتخانه تعریف شود.
راهبرد سوم – تمهید زمینه تحول آموزش و پرورش در دولتهای آینده. اجرای این راهبرد از طریق اقداماتی چون اصلاح مقررات در سطح وزارتخانه، تلاش برای اصلاح قوانین و مقررات در سطح دولت و مجلس، تربیت نیروهای مستعد جوان، بهبود فرهنگ سازمانی و تغییر نگرشهای تعلیم و تربیتی جامعه مقدور خواهد بود. قوانین و مقررات موجود در سطوح مختلف یکی از موانع جدی تحول نظام آموزش و پرورش کشور و شکلگیری نوآوری مسئلهمحور در این زیست بوم هستند. اصلاح قوانین و مقررات زمینهساز تحولات آینده خواهد بود. اقدام دیگر بسترسازی تحولی برای سالهای آینده، تربیت مدیران و کارشناسان جوان، دانا، تحولخواه، امیدوار و پیشرو برای اداره نظام تعلیم و تربیت است. نیروی کارآمد در بستر عمل تربیت میشود و لازم است شخص وزیر و مدیران ارشد وزارتخانه فضای شفافی را برای شناسایی و مسئولیتسپاری به جوانان مستعد ایجاد کرده و ریسک خطاهای اجتناب ناپذیر این افراد را بپذیرند. تمهید زمینه برای تحول نیازمند ارتقاء تدریجی فرهنگ درونسازمانی و فرهنگ عمومی جامعه در حوزه تعلیم و تربیت است. فرهنگ فضایی است که مخاطبان و ذینفعان نظام تعلیم و تربیت در آن تنفس میکنند و هر حرکتی در آن فضا انجام میشود. لازم است گفتمانسازیهای لازم مطرح شدن ارزشهای تحولی در سطح سازمان و جامعه انجام گیرد. ویژگیهای وزیری که از عهده پیادهسازی راهبرد تمهید زمینه تحول آموزش و پرورش در دولتهای آینده بربیاید شامل داشتن ضریب هوشی بالا، داشتن درک رسانهای، توانایی کار با جوانان، بهروز بودن و ریسکپذیری است.
شخص وزیر و مدیران ارشد وزارتخانه فضای شفافی را برای شناسایی و مسئولیتسپاری به جوانان مستعد ایجاد کرده و ریسک خطاهای اجتناب ناپذیر این افراد را بپذیرند.
اهمیت انتخاب وزیر شایسته
با توجه به شرایط ویژه کشور طی چهار سال آینده و اهمیت و حساسیت راهبردی نظام آموزش و پرورش برای کشور، لازم است راهبردهای فوق بهطور ویژه مدنظر دولت جدید قرار گیرد؛ چه در انتخاب و چه در مطالبه از وزیر آینده آموزش و پرورش. وزیر آینده باید دارای شایستگیهایی باشد که توانایی اجرای متوازن راهبردهای فوق در سطحی قابل قبول را داشته باشد. همانگونه که انتخاب صحیح وزیر میتواند آینده روشنی را پیشروی نظام آموزش و پرورش و نسلهای آینده کشور قرار دهد، مصلحتاندیشی و انتخاب گزینهای که که توانایی و سابقه موفقی در اجرای راهبردهای فوق نداشته باشد، وضعیت نظام آموزش و پرورش و به تبع آن وضعیت کشور را پیچیدهتر خواهد کرد. وزیری که توانایی اجرای یک یا دو راهبرد را داشته باشد اما از عهده اجرای دیگر راهبردها برنیاید، ممکن است کشتی نظام آموزش و پرورش را واژگون سازد.
مصلحتاندیشی و انتخاب گزینهای که که توانایی و سابقه موفقی در اجرای راهبردهای فوق نداشته باشد، وضعیت نظام آموزش و پرورش و به تبع آن وضعیت کشور را پیچیدهتر خواهد کرد.
انتهای پیام /
ثبت دیدگاه