جناب آقای دکتر مسعود پزشکیان
رئیسجمهور محترم جمهوری اسلامی ایران
شما که خود از دل نظام سلامت و عدالتطلبی اجتماعی برآمدهاید، بهتر از هر کس میدانید که توسعه بدون آموزش، سراب است و مدرسه، سنگبنای آینده یک ملت. اما آیا خبر دارید که در همین قرن پانزدهم هجری، در استان ایلام، کودکانی هنوز در کلاسهای سنگی و کانکسی درس میخوانند؟ آیا میدانید معلمانی هستند که نه سقفی امن بالای سر دانشآموز میبینند، نه پشتوانهای شفاف برای استخدام خود؟
در مناطق محروم و مرزی ایلام، مدارس هنوز با ابتداییترین استانداردها فاصله دارند. کانکسهایی که تابستان، کوره آهنیاند و زمستان، پناهگاه سرد و بیجان. کودکانی که با اشتیاقی بیپایان، اما در شرایطی نابرابر، قدم به کلاسهایی میگذارند که گاهی حتی سرویس بهداشتی سالم ندارند.
در همین کلاسها، معلمانی حضور دارند که بهنام «مهرآفرین» شناخته میشوند؛ معلمان بیادعا، اما پرکار. آنان بار آموزش رسمی را بر دوش میکشند، ولی در نظام اداری کشور، هنوز جایگاهی روشن ندارند. وضعیت استخدامیشان نامشخص است و آینده شغلیشان گنگ. با این حال، هر صبح، همانها هستند که پیش از بیدار شدن آفتاب، دل به جادههای صعبالعبور میزنند تا چراغی روشن کنند در ذهن کودکی دوردست.
و چه بگوییم از حقوقهای ناکافی؟ از تبعیض در پرداخت رفاهیات؟ مگر معلم، کارمند دولت نیست؟ چرا باید از مزایایی که دیگر کارکنان از آن بهرهمندند، محروم باشد؟ معلمی که آیندهسازان این کشور را میسازد، آیا سزاوار اینهمه بیعدالتی است؟
جناب آقای رئیسجمهور،
ما از شما که شعار «برای ایران» را سر دادهاید، میخواهیم که صدای این قشر شریف و صبور را بشنوید. تحول آموزشی، از توجه به زیرساخت آغاز میشود و کرامت معلم، کلید توانمندسازی آموزش است. امروز، عدالت آموزشی در ایلام و استانهای مشابه، چشمانتظار تصمیمهای شجاعانه شماست.
صدای معلمان را بشنوید؛ از دل سنگ، از دل کانکس، از دل امید.
ثبت دیدگاه